چندی پیش(از اواخر سال 94)هواپیماسازی ایران با نام اختصاری و آشنای هسا، واقع در شاهین شهر اصفهان با مشکلات مالی زیاد و تغییر مدیریت روبه رو شد و در سال جدید95 با مدیر عامل جدید آقای زین العابدین و هیت مدیره ،تصمیم به تغییر رویه و اجحاف علنی در حق رسمی های شرکت و قراردادی های شرکت با عناوین مختلف گرفتند.
در ابتدا با طرح های عجیب بازنشستگی، در راستای پایمال کردن حقوق قانونی رسمی های شرکت با تئوری بازنشستگی پیش از موعد و پرداخت سنوات که همچنان باتوجه به مشکلات مالی قادر به پرداخت آن نیستند،پا به عرصه حضور گذاشتند.
و در حال حاضر به اسم انتقال نیرو به سازمانهای تابعه وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، با ترفند ویژه و شرایط بد، عملا اقدام به اخراج بیش از 70 نفر و با ده سال سابقه و با سوزاندن کارت پرسنلی آنها به سرعت و ممانعت از ورود کارکنان به شرکت ، ظرف مدت دو روز کرده است و این مرحله اول است که در راستای اخراج نیرو و معرفی به اداره بیمه جهت اخذ بیمه بیکاری قدم بر می دارد.
ودر مرحله دوم برای رهایی حدود 500 نفر ازکارکنان، قدم بر می دارد لازم به ذکر است که این سازمان علاقه خاصی به مخفی کاری و پنهان کردن این موضوع دارد.
وهیچ کس پاسخگو نیست،اعتراض منطقی و صحبت با مدیر عامل،جایگاهی جز سرکوب ندارد.
یا صاحب الزمان دگر بیا......یا صاحب الزمان بیا.....
((خواهش می کنم کپی کنید تا همه بفهمند))
خط نوشته های شاغلی با ده سال سابقه درخشان در هواپیماسازی ایران
75 درصد افزایش قیمت بنزین،واویلا از گرانی بقیه چیزها!!!
اینه شیب ملایم افزایش قیمتها!!!
((به الله قسم،قیامت واقعیته آیا توان پاسخگویی به مردم را دارید!!!))
خدا عادل است ظالم نیست.
کاریکاتور ها جالب هستند در ادامه مطلب، حتما ببینید......
ادامه مطلب ...
زنان ایرانی به روایت تصویر....
برای مشاهده بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
ادامه مطلب ...((خدا پدرش را بیامرزه با جمله دندان شکن ومنطقی اش))
یه دختر چادری با دوستای بی حجابش بیرون میرن؛ یکی از دوستاش بهش میگه دیونه ای تو این گرما چادر می پوشی؟ ببین ما رو …
دختر چادری گفت:
کی رو تا حالا دیدی رو پیکان ۴۸ چادر بکشه آخه.
به چشمانت بیاموز هر چیزی ارزش دیدن ندارد......
ولی کلا بر پدر بدحجاب لعنت.......
میشه خانومتون را نگاه کنم.....
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت :
ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... گه می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی کشی؟ ...
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...
مفهوم سالمند وچگونگی بر خورد با آنها در جوامع امروزی
!!!!!!! وقتی عاطفه ها می میرد !!!!!!! برای دیدن ، بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.
زن نگیر وخر نشو....!!!!
برای دیدن متن کامل شعر زیبا بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
ادامه مطلب ...